...
نمی دونم تقصیر حاج آقای مسجد بود که نمازو خیلی سریع شروع میکرد و بچه ها مجبور بودند
با سر و صورتی خیس درحالی که بغل دستی هاشونو را خیس میکردند، خودشونو به نماز برسونن
یا
اشکال از بچه ها بود که وضو را میذاشتند دم آخر و تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می کردند
و مکبّر مجبور بود پشت سر هم یا الله بگه و
اِنَّ الله معَ الصّابرین... بنده خدا حاج آقا...
هر ذکر و آیه ای بلد بود میخووند تا کسی از جماعت محروم نشه
مکبّر هم کوتاهی نمیکرد ، چشماشو دوخته بود به ته سالن تا اگر کسی وارد شد
به جای او یا الله بگه و رکوع رو کش بده
یبار
بعد از چند نفر برای لحظاتی کسی وارد نشد، ظاهراً مکبر بنا به عادت شغلی اش بلند گفت:
یاالله نبود ... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حاج آقا بریم...
..
نمی دونم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده
ولی بنده خدا حاج آقا رو دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکون خوردن.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم